وجیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جمیل، خوشگل، زیبارو، زیبا، صبیح، قشنگ ۲. رئیس، سرکرده، مهتر ۳. معتبر، مقبول، موردتوجه، وجیهالمله، ≠ زشت
وجاهتفرهنگ مترادف و متضاد۱. جمال، حسن، خوشگلی، زیبایی، صباحت، قشنگی، مقبولی ۲. پذیرشعام، مقبولیت، ≠ زشتی
وجهفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، روی، صورت ۲. جور، روش، شکل، طریق، طریقه، طور، منوال، نمط، وضع ۳. بودجه، پول، دینار، سرمایه، مبلغ، نقدینه ۴. جانب، سمت، سو، طرف ۵. حالت ۶. دل
بدشکلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدترکیب، بدریخت، بیریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بیقواره، بدسیما، زشت، زشترو، کریهالمنظر ≠ خوشترکیب، خوشگل، وجیه ۲. بدنما ≠ خوشنما