خاکنشینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیچاره، بینوا، بدبخت ۲. فروتن، خاکسار، خلیق، متواضع، خاکی ۳. ساکن کره خاکی ≠ افلاکی ۴. مدفون، مرده
بازتابفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیامد، عکسالعمل، واتاب، واکنش ۲. انعکاس، پژواک، طنین ۳. پاسخ غیرارادی ۴. بازگشت
تاثیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثر، اثربخشی، اثرگذاری ۲. واکنش، فعلوانفعال ۳. افاقه، نتیجه ۴. اعتبار، اهمیت، نفوذ رسوخ، قدرت، گیرایی، ۵. اثر کردن، اثر گذاشتن ۶. نفوذ کردن ۷. کاراشدن، کارگر