واژگونهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باژگونه، برعکس، سرنگون، عکس، قلب، مقلوب، وارون، واژگون ۲. بختبرگشته، مفلوک ۳. شوم، منحوس، نامیمون، نحس
واژگونهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باژگونه، برعکس، سرنگون، عکس، قلب، مقلوب، وارون، واژگون ۲. بختبرگشته، مفلوک ۳. شوم، منحوس، نامیمون، نحس
سرنگون شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. واژگون شدن ۲. فرو ریختن، از بین رفتن، نابودشدن ۳. ساقط شدن، برافتادن، ور افتادن