واخوردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیران، سرگشته، متحیر، هاجوواج ۲. دلزده، سرخورده، مایوس، نومید ۳. شکستخورده، مغلوب، ≠ امیدوار
وارفرهنگ مترادف و متضاد۱. سان، شبه، گون، وش ۲. گز، یارد ۳. عادت ۴. آیین، راه، رسم، روش ۵. دوره، موسم، نوبت
سرگشتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. دربهدر، آواره، سرگردان ۲. حایر، حیران، حیرتزده ۳. دودل، گیج، متحیر، هاجوواج ۴. درمانده، فرومانده، بیچاره، مستاصل ۵. شوریده، شیدا، آشفته، آسیمهدل، عاشق ۶. مضط