20 مدخل
جراحت، ریش، زخم
بلندطبع، بلندنظر، بلندهمت، ≠ کمهمت
بزرگوار، شریف، شریفنسب، نجیب، نژاده، والاتبار، والاگهر، والانژاد ≠ بدگهر
حسیب، شریفالنسب، شریفنسب، نجیبزاده، نسیب، والاتبار، والاگهر
حسیب، شریفنسب، نجیبزاده، نسیب، والاگهر، والاتبار
سالیانه، سالاسال، هرسال، همهساله
۱. جراحت، خستگی، زخم، والانه ۲. لحیه، محاسن
بلندنظر، والاهمت، بلندطبع