باز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گشادن، وا کردن، گشودن ≠ بستن، مسدود کردن ۲. دایر کردن، تاسیس کردن، ایجاد کردن ۳. جدا کردن ۴. شکافتن، تشریح کردن، شرح دادن ۵. از بینبردن )مانع( ۶. مرتفع ساختن
تنبیه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مجازات کردن، گوشمالی دادن، تادیب کردن، توبیخ کردن ۲. آگاه ساختن، واقف کردن ۳. متنبه ساختن، بیدار کردن، هشیار کردن
بستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراز کردن، قفل کردن، کلون کردن ≠ باز کردن، وا کردن گشودن، ۲. تعیین کردن، مقرر کردن، منعقد کردن ≠ فسخ کردن ۳. گره زدن ۴. سد کردن، مسدود کردن ≠ آزاد کردن، باز
تنبیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تادیب، تعذیب، تعزیر، توبیخ، جزا، سیاست، عقاب، گوشمال، گوشمالی، مجازات، نسق ≠ تشویق ۲. بیدار کردن، هشیار ساختن ۳. آگاه کردن، واقف کردن ≠ غافل ساختن، باخبر گذا