28 مدخل
۱. دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده ۲. مردود، مطرود، منفور، ≠ امیدوار
۱. آزموده، خبره، کاردان، کارکشته، ماهر، متبحر ۲. قوی ≠ تازهکار
۱. اصل، مبنا ۲. پایه، پی، شالوده
وازده شدن، دلزده شدن، ناامید شدن، دلسرد شدن، بیرغبتشدن
بیشوق، بیمیل، وازده ≠ شوقمند، بارغبت، مایل، علاقهمند
۱. بیمیل کردن، وازده کردن، دلزده کردن ۲. خنک کردن، گرمازدایی کردن
دلسرد، مایوس، ناامید، نومید، وازده
۱. جدا، قطع، گسسته، منقطع ۲. ناامید، وازده ≠ امیدوار