وادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادیه، بیابان، صحرا، کویر، هامون ۲. عرصه، میدان ۳. رود، مسیل، نهر، ≠ آبادی، شهر
وافیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بس، بسنده، فراوان، کافی، مستوفا، مشبع، مکفی ۲. باکفایت، سزاوار، لایق ۳. باوفا
خوشگذرانیفرهنگ مترادف و متضادالواطی، تعیش، تنآسانی، تنعم، خوشی، شادخواری، عیاشی، عشرتطلبی، عیشمشربی، کامجویی، لذتجویی، نوشخواری ≠ تنآسانی
فجورفرهنگ مترادف و متضادالواطی، تباهی، تبهکاری، فساد، فسق، لواط، معصیت، ناپارسایی، ناپاکی، ناشایست، هرزگی