وابستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب ۲. غیرمستقل ۳. بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف ۴. تابع، مطیع، منقاد ۵. پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق ۶. اتاش
وارستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، رسته، رها ۲. پارسا، زاهد، متقی ۳. آزاد، آزاده، حر، سبکبار، ≠ وابسته
خویشفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنا، خودی، خویشاوند، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، وابسته ۲. خود، نفس ≠ غریبه، ناآشنا
قومفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعقاب، بازمانده، تیره، خویش، خویشاوند، دودمان، طایفه، قریب، کس، منسوب، نزدیک، وابسته ۲. خلق، ملت
بستگانفرهنگ مترادف و متضاداقربا، اقوام، خویشان، فامیل، کسان، نزدیکان، وابستگان، وابستهها ≠ اغیار، بیگانگان