هنگامهفرهنگ مترادف و متضادازدحام، المشنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو
هنگامفرهنگ مترادف و متضاداثنا، خلال، دم، دوره، زمان، ساعت، فصل، مدت، موسم، موعد، موقع، میقات، نوبت، وقت
هامهفرهنگ مترادف و متضاد۱. حشره ۲. خزنده ۳. تارک، چکاد، سر، فرقسر، کاسهسر، هباک ۴. رئیس، سرکرده ۵. جماعت، جمعیت، گروه، مردم ۶. اسب، باره
المشنگهفرهنگ مترادف و متضاددادوبیداد، سروصدا، شلوغی، غلغله، غوغا، قشقرق، کولیبازی، همهمه، هنگامه، هیاهو
بلوافرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوب، ازدحام، اغتشاش، غوغا، ناامنی، فتنه، هرجومرج، هنگامه ۲. سختی، مشقت ۳. گرفتاری ۴. آزمایش، آزمودن ≠ آرامش، امنیت
فتنهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوب، بلوا، جنجال، شورش، غائله، هنگامه ۲. جنگ، ستیز ۳. آفت، بلا ۴. تباهی، شر، فساد ۵. آزمودن، آزمون، امتحان ۶. اختلاف، اختلافانگیزی ۷. گمراهسازی