حصرفرهنگ مترادف و متضاد۱. حد، محدودیت ۲. تنگدلی ۳. احاطه، محاصره ۴. احاطه کردن، دربر گرفتن، محاصره کردن ۵. محصور کردن، تنگگرفتن ۶. شمارش
هارفرهنگ مترادف و متضاد۱. دمان، دیوانه، غضبناک، متغیر ۲. سرمست، مغرور ۳. گزنده، پاچهگیر ۴. گردنبند، مروارید ۵. گردن ۶. گوشتفاسد ۷. سرگین، فضولات
متغیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثبات، نااستوار، ناپایدار، بیقرار ۲. خشمگین، غضبناک ۳. هار ۴. دگرگون، متحول، متلون ≠ ثابت ۵. کمیت غیرثابت ≠ مقدار ثابت
غضبناکفرهنگ مترادف و متضادتندخو، خشمآلود، خشمگین، خشمناک، دژآهنگ، دمان، ژیان، عصبانی، غضبآلود، قهرآلود، نژند، هار