بربادرفتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایمالشده، تلفشده، حیفومیل شده، ضایعشده، هدررفته ۲. خرابشده، ویرانشده، منهدمشده ≠ آباد شده، معمور ۳. نابودشده، نیستشده، فناشده، معدومشده ≠ هستییافته
چپو شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. غارت شدن، بهتاراج رفتن، تاراج شدن، چپاول شدن، تاراجشدن، به غارت رفتن، به یغما رفتن ۲. به هدررفتن، پایمال شدن