حرثفرهنگ مترادف و متضاد۱. حراثت، زراعت، زرع، شیارزنی، کاشت، کشاورزی، کشت ۲. بزرگری کردن، زراعت کردن ۳. خیش زدن، شخم کردن ≠ حصاد، درو، کشتکاری ۴. مزرعه، کشت
حرصفرهنگ مترادف و متضاد۱. آز، آزمندی، شره، طمع، طمعکاری، ولع ≠ قناعت ۲. افزونخواهی، زیادهطلبی، زیادتطلبی ۳. جوش، خودخوری ≠ قناعت ۴. میل شدید ۵. عصبانیت، غصب، خشم