معنی هراساندن | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

ارعاب، بهوحشتانداختن، تخویف، ترساندن، ترعیب، متوحش کردن

بیمناک، ترسان، ترسنده، دستپاچه، سراسیمه، متوحش، مرعوب، مشوش، وحشتزده، هایل، هراسناک

خوفانگیز، خوفناک، دهشتناک، رعبانگیز، مخوف، مدهش، وحشتناک، وهمناک، هولانگیز، هولناک

ترسیدن، متوحششدن، مرعوبشدن، وحشت کردن

هراساندن، ترساندن، هراسان کردن، بهوحشت انداختن، وحشتزده کردن

تخویف، ترساندن، تهدید، هراساندن

۱. تخویف، تهدید، ۲. وعید ۳. ترساندن، هراساندن ≠ تشویق، تهییج

بیمناک کردن، متوحش ساختن، هراسان کردن، ترساندن، هراساندن، به وحشت افکندن، وحشتزده کردن

۱. ارعاب، انذار، ترعیب، تهدید، وعید ۲. بیم دادن، ترساندن، متوحش کردن، هراساندن