حدفرهنگ مترادف و متضاد۱. کرانه، مرز، کنار ۲. نهایت، انتها ۳. اندازه، مقدار، مقیاس، میزان، نصاب ۴. درجه، رتبه، مقام، منزلت ۵. شمار ۶. سامان، اقلیم، سرزمین، زمین ۷. زمین ۸. تعزیر، مجاز
هدرفرهنگ مترادف و متضاداتلاف، ازدسترفته، باطل، بیهوده، پایمال، تباه، تضییع، تلف، ساقط، ضایع، عبث، گم، مفقود، نابود
هدففرهنگ مترادف و متضاد۱. آماج، تیرخور، نشان، نشانه ۲. غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور ۳. آرمان، مرام، منوی، نصبالعین
بازماندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهجامانده، بقیه، پسمانده، مانده ۲. دنبالمانده، عقبمانده، واپسمانده ۳. به هدف نرسیده ۴. خسته، درمانده، کوفته ۵. وارث ۶. خلف، خویش، قوم
بیهودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اراجیف، دروغ، ژاژ، لاطائل، مزخرف، مهمل، واهی، هذیان، یاوه ۲. باطل، بیاثر، بیثمر، بیجهت، بیحاصل، بیخود، بیخاصیت، بیسبب، بیفایده، بیمعنی، بیمصرف، بینتیجه، پوچ،