هامونفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادیه، بایر، بیابان، قاع، لمیزرع، نامسکون، وادی ۲. بر، خشکی ۳. جلگه، دشت ۴. مسطح، هموار ۵. کرهزمین ≠ گردون
اروندفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. جادو، چشمبندی، سحر ۳. حسرت، غبطه ۴. تند، جلد، چالاک، فرز ۵. جاه، حشمت، شکوه، شوکت
نگهبانفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاسبان، پاسدار، حارس، داروغه، هارون ۲. پاینده، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ، نگاهدارنده ۳. دیدهبان، دیدهور، قراول، کشیک، گشتی، نگاهبان ۴. پشتیبان، حامی، طرفدار
بایرفرهنگ مترادف و متضاد۱. کویر، لمیزرع، موات، نامزروع، هامون ۲. خراب، نامسکون، ویران، ویرانه ≠ آباد، دایر، معمور