نگارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار ۲. تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش
تمثیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. صورت، نگاره، نماد ۲. تعبیر، افسانه، حکایت، قصه، داستان، مثل ۳. مثال آوردن، ۴. تشبیه کردن
طرحفرهنگ مترادف و متضاد۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کر
پیکرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندام، بدنه، تن، جثه، جسد، جسم، کالبد، هیکل ۲. ریخت، صورت، هیات ۳. تصویر، نقش، نگاره ۴. پیکره، تندیس، مجسمه ۵. رقم ۶. پرچم، درفش، رایت، علم، لوا
نقشفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرتره، پیکره، ترسیم، تصویر، تمثال، شکل، شمایل، صورت، طرح، عکس، نگار، نگاره ۲. اثر، رد، نشان ۳. رل، کار، وظیفه