حداثتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تازگی، نوی ≠ کهنگی، قدمت ۲. ابتدا، اوان، اول ≠ انتها ۳. برنایی، شباب، نوجوانی، نوخاستگی
تجدیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازسرگیری، تازگی، دوبارگی، نوسازی، نوی ۲. نو کردن، از نو ساختن ۳. نمره حد نصاب قبولی نیاوردن
فرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاب، چین، شکن، کرس ۲. تازگی، طراوت، نوی ۳. دلال، غنج، کرشمه، ناز ۴. تنور، تنوره