نشاندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قراردادن، مقیم کردن، نهادن ۲. غرس کردن، کاشتن ۳. افراشتن ۴. خاموش کردن، دفع کردن، فرونشاندن ۵. نشانیدن ≠ کندن
برکندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. از ته کندن، کندن ۲. از ریشه درآوردن، ریشهکن کردن ۳. جدا کردن، بریدن ≠ نشاندن ۴. نابود کردن، ازبین بردن ۵. دور کردن
ساکن کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سکنادادن، مسکن دادن ۲. تختقاپو کردن ۳. مستقر کردن ۴. آرام کردن، فرو نشاندن، تسکین دادن