29 مدخل
پشیمان، تائب، توبهدار، توبهکار، متاسف
فرزندزاده، نبیره، نتیجه، نواسه، نوه
بیتجربه، بیوقوف، تازهکار، خام، ناشی، نامجرب ≠ پخته مجرب
نتیجه، نواده، نوه
فرزندزاده، نواده
۱. نوه، نواده، فرزندزاده، دخترزاده ≠ جد، نیا ۲. قبیله، عشیره
۱. طرفه، نوادر، شگفتیها ۲. تازهها، بدایع
فرزندزاده، نبیره، نواده