نابفرهنگ مترادف و متضادبیآمیغ، بیآمیزش، بیغش، پاک، خالص، سره، صافی، صاف، صراح، محض، مروق، ویژه ≠ ناسره
نابابفرهنگ مترادف و متضاد۱. بداخلاق، بیادب، فاسد، نااهل، ناخلف ۲. ناجور، ناشایست، نامناسب ≠ اهل ۳. مناسب
مصیبتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفت، بلا، حادثه، رزیه، رنج، سختی، فاجعه، گرفتاری، نائبه، نکبت ۲. سوگ، عزا، عزاداری، ماتم ≠ خوشی، عیش
سلیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. شراب ناب، رحیق ≠ درد ۲. تاک، رز ۳. مغزحرام، نخاع ۴. فرزند، پسر، ابن ۵. بچه شتر