معنی نمط | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اسلوب، جور، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طرز، طریقه، گونه، نحو، وجه

۱. خطیب، سخنران، سخنگو، سخنور، نطاق ۲. گویا، متکلم ۳. جاندار، ذیروح ۴. مدرک ۵. آشکار، بین ≠ صامت

تکلم، قوهنطق، گویایی

باغبان، پالیزبان، دشتبان، دهقان، مزرعهبان

۱. روش، طرز، گونه، نمط ۲. رژه، مارش، مشق ۳. قرین، مانند، مثل ۴. رسم، قاعده، قانون ۵. پاره، حصه ۶. خوی، عادت

۱. اسلوب، روال، روش، شیوه، طریقه، منوال، نحو، نمط، نوع، هنجار ۲. بافت، قرینه ۳. تلو ۴. حساب نویسی، علمحساب

جور، طریقه، طور، نحو، نمط

راه، روش، رویه، سبک، سیاق، شیوه، طرز، طریق، طریقه، گونه، متد، نحو، نمط، نهج، وضع

۱. قبیل، قسم، گونه، نوع ۲. شق، شیوه، طور، نحو، نمط، نوع، نهج، وجه ۳. سازگار، متناسب، موافق، هماهنگ ۴. شبیه، مانند، متشابه، مثل ۵. جفت، مرتب ≠ ناجور