معنی نقشة محدودة کاهش

جست‌وجوی مشابه

۱. اطلس، الگو، پروژه، طرح، نمودار ۲. خیال، رای، عزم، قصد، مقصود، منوی، نظر، نیت ۳. دسیسه ۴. زمینه

۱. سیم، فضه، لجین ۲. خالص، ناب، ناسره

۱. پرتره، پیکره، ترسیم، تصویر، تمثال، شکل، شمایل، صورت، طرح، عکس، نگار، نگاره ۲. اثر، رد، نشان ۳. رل، کار، وظیفه

۱. نشانه ۲. جا، محل، مکان، ناحیه ۳. کانون، مرکز ۴. نکته

۱. گوارا، نوش ۲. پایا، پایدار، جاوید، جاودان ۳. خرم، خوشحال، شاد ۴. خوشبخت

نقشه کشیدن، برنامهریزی کردن، برنامه نوشتن

۱. نقشه ۲. پرنیان، حریر، دیبا

برنامه، طرح، نقشه

قصد، مراد، نقشه، نیت، هدف

انموذج، سرمشق، طرح، مثل، مدل، نقشه، نمونه