بطلانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابطال، رد، نفی، نقض ≠ اثبات، تایید ۲. پوچی، هیچ ۳. باطل شدن، ضایع شدن، فاسد شدن ۴. از کار افتادن
سرمایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پول، دستمایه، راسالمال، دارایی، مال، مایه، نقد، نقدینه، وجه ≠ کار ۲. دارایی غیرمادی، توان، قدرت (فکری، علمی، هنری )