معنی نفرت انگیزی

جست‌وجوی مشابه

۱. تنفرآمیز، تنفرآور، تنفرزا، منفور، نفرتبار، نفرتزا ۲. بد، زشت، کریه، نامطبوع

اشمئزاز، اکراه، انزجار، بیزاری، بیمیلی، تنافر، تنفر، رمیدگی، کراهت، کینه، نقار ≠ عشق

۱. پیروزی، ظفر، غلبه، فتح ۲. کمک، مدد، یاری ≠ هزیمت

کمی، کمیابی، نایابی ≠ وفور

تازگی، خرمی، شادابی، نضارت

تنفرزا، نفرتانگیز، نفرتبار، نفرتزا ≠ رغبتانگیز، رغبتزا، مهرانگیز، مهربار

کریه، نفرتآمیز، نفرتانگیز، نفرتزا

رانده، مردود، مطرود، نفرتانگیز ≠ محبوب

بیزاریزا، تنفرزا، زننده، متهوع، مشمئزکننده، نفرتانگیز، نفرتبار، نفرتزا

انزجارآمیز، انزجارآور، بیزاریزا، مشمئزکننده، منزجرکننده، نفرتزا، نفرتآلود، نفرتانگیز، نفرتبار ≠ محبتآمیز، رغبتانگیز