نظامفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتظام، انضباط، دیسیپلین ۲. آراستگی، ترتیب، روش، سامان، نظم ۳. ارتش، سربازی ۴. رژیم
نظمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آراستگی، آراستگی، انتظام، انضباط، ترتیب، تنظیم، سازماندهی، سامان، قاعده، قانون، نسق، نظام ۲. شعر ≠ نثر
سامانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه ۲. ابزار، اثاث، اسباب، وسایل ۳. انتظام، ترتیب، نظام، نظم ۴. خانمان، ماوا، محل، مقام، مکان، منزل ۵. کالا، مت
رژیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. نظام ۲. ترتیب، روش، سبک، طرز ۳. احتماء، برنامهغذایی، پرهیز ۴. خوشه ≠ ناپرهیزی