بطیء، کند، کندروفرهنگ مترادف و متضاد۱. چالاک، زرنگ، فرز ۲. به سرعت، شتابان، فورسرین ۳. کفل، کپل، سرون، سرینگاه، نشیمنگاه، ورک، باسن
طرففرهنگ مترادف و متضاد۱. چشم ۲. گوشهچشم ۳. مژه ۴. نیمنگاه ۵. انتها، کناره، پایان، منتها ۶. بهره، سود، نفع، نتیجه ۷. گوشه چشم ۸. لحظه، آن، لمحه ۹. جانب، سو، جهت