74 مدخل
۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع ۲. فرونشینی
ته، دبر، مقعد
۱. جلوس، قعود ۲. اقامت کردن، سکناگزیدن، مقیمشدن، منزل کردن
مجالست، مراوده، مصاحبت، همنشینی
تحصنجستن، تحصن کردن، متحصن شدن، پناه گرفتن ≠ بست شکستن
آلوده، چرک، کثیف، نجس ≠ شسته
نشست، اجلاس، جلسه
نشستوبرخاست، معاشرت
نشستوبرخاست کردن، همنشینی کردن، معاشرت کردن
بست نشستن، پناه گرفتن، پناهجویی کردن، پناهجستن، پناه بردن، تحصن کردن
قعود، نشست، نشستن