معنی نسخ | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض ۲. خطنسخ

۱. تجویز، دستور ۲. رونوشت، کپی ۳. تیراژ

استنساخ، رونویسی، کپیهبرداری

آمیخته، غشدار، ناسره ≠ خالص

بدیمن، شوم، ناهمایون، نحس ≠ خجسته

۱. دریانورد، کاپیتان، کشتیبان، ملاح ۲. ناخداباور

۱. نسخ ۲. انتقال نفس ۳. ابطال ۴. باطل کردن، زایل کردن، نسخ کردن ۵. تغییر یافتن، گشتن ۶. منتقل شدن (روح)، حلول، تجسد، تجسم

۱. نسخ، نسخشده، باطلگردیده، فسخشده ۲. ازبینرفته، ورافتاده، نامتداول، نارایج، دمده ≠ رایج، مد

شمارگان، تعداد نسخه چاپ

رونویسی، کتابت، نسخهبرداری

استنساخ، کپیهبرداری، نسخهبرداری