نواختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلجویی کردن، ملاطفت کردن، موردتفقدقراردادن، نوازش کردن ۲. بهنوادرآوردن، ساززدن ۳. زدن
ساختنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفریدن ۲. احداث کردن، ایجاد کردن، بوجود آوردن، پدیدآوردن، خلق کردن، احداث، صنع ۳. بنا کردن، ساختمان کردن، درست کردن، به عمل آوردن، عمارت کردن ۴. تهیه کردن، ف
تفقدفرهنگ مترادف و متضاد۱. التفات، تلطف، دلجویی، دلنوازی، مهربانی، نواخت ۲. بازجست، واجست ۳. دلجویی کردن، نواختن
منسوخ کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطل کردن، ازبین بردن ۲. لغو کردن، ملغا ساختن ≠ باب کردن، متداول ساختن ۳. ازرواج انداختن
بازی دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرگرم ساختن، غافل نگاه داشتن، مشغول ساختن ۲. فریب دادن، گول زدن، نیرنگ زدن ≠ بازیخوردن