زنفرهنگ مترادف و متضاد۱. امراء، نسا ۲. بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر ۳. پردگی، مستوره ≠ مرد، همسر
بافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بافندگی کردن، نساجی کردن ۲. در هم تنیدن، به هم تابیدن، تاروپود درهم زدن ۳. سر هم زدن، حرف بیمنطق زدن، گزافهگویی کردن ۴. از خود درآوردن