30 مدخل
اندرز، پند، تذکیر، توصیه، سفارش، موعظه، وصیت، وعظ
اندرزدادن، پنددادن، نصح
پندآموز، پندده، عبرتآموز، ناصح
پندپذیر، پندشنو، پندگیر، پندنیوش، نصیحتنیوش
پندپذیر، پندشنو، نصیحتشنو ≠ نصیحتناپذیر
۱. سفارش کردن ۲. نصیحت کردن، پند دادن، اندرز دادن
پندناپذیر، خودسر، نصیحتناپذیر، نافرمان ≠ پندنیوش، حرفشنو
پندآموز، ناصح، نصیحتآموز، نصیحتگر، نصیحتگو