نحوفرهنگ مترادف و متضاد۱. دستور، گرامر ۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج
دستورفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرامر، نحو ۲. امر، تحکم، حکم، فرمایش، فرمان ۳. آیین، روش، ضابطه، قاعده، قانون ۴. ترتیب ۵. وزیر ۶. برنامه ≠ نهی
تیمنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تبرک، خجستگی، فرخندگی، میمنت ≠ گجستگی، نحوست ۲. همایون داشتن، فرخنده شمردن ۳. تبرک جستن