نحسفرهنگ مترادف و متضادبد، بدیمن، شوم، مشووم، منحوس، ناخجسته، نافرخنده، نامبارک، نامیمون ≠ میمون، نیکاختر
ناصحفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندرزگو، پندآموز، نصیحتگو، نصیحتگر، واعظ ۲. خیرخواه، دلسوز، عبرتآموز، مشفق