نحسفرهنگ مترادف و متضادبد، بدیمن، شوم، مشووم، منحوس، ناخجسته، نافرخنده، نامبارک، نامیمون ≠ میمون، نیکاختر
ناسازفرهنگ مترادف و متضاد۱. نابجا، ناسنجیده، نامناسب ۲. ناموزون، ناهمگون ۳. آشفته، نامرتب ۴. بدخلق، ناسازگار ۵. بداحوال، بیمار، مریض ≠ بساز، سازگار
ناسازگارفرهنگ مترادف و متضادعنید، منافی، ناجور، ناساز، نامانوس، نامتجانس، نامتناسب، نامساعد، ناملایم، ناموافق، ناموزون، ناهنجار، نقیض ≠ سازگار، متجانس
ناسازگاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. عدمتجانس، عدمتفاهم، عدمسازش، ناسازش، ناسازواری، ناهمگونی ۲. اختلاف، تباین، مغایرت، منافات ۳. دورویی، نفاق ≠ سازگاری