ناجوانمردفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدجنس، بدذات ۲. بیحمیت، بیمروت، دونهمت ۳. سفله، فرومایه، ناکس ۴. بخیل، لئیم، ممسک ≠ جوانمرد
مناجات کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. رازونیاز کردن، نجوا کردن، دعا خواندن، نیایش کردن ۲. سحرخوانی کردن، مناجاتخوانی کردن، مناجاتگری کردن