معنی نجاست | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

آلودگی، براز، بول، پلیدی، جعل، غایط، فضله، کثافت، گه، مدفوع، نجسی، وژن ≠ طهارت، نظافت

بیاعتبار، بیثبات، سست، متزلزل، نارسا، نامتمکن، نامحکم، نامعول ≠ استوار

بیثباتی، تزلزل، سستی ≠ استواری

۱. ذمیمه، نکوهیده، ناپسند، نامقبول ۲. پست، حقیر، رذل، فرومایه ≠ ستوده

اصالت، پاکمنشی، پاکنژادی، شرافت، عصمت، عفاف، عفت، والایی ≠ بیعفتی

۱. آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهاییفراغ ۲. رستن، رهیدن ≠ اسارت، درگیری

۱. براز، نجاست ۲. پسماندهها، زواید

آلودگی، پلیدی، نجاست ≠ پاکی

قذرات، کثافت، نجاست

۱. طاهر کردن، نجاستزدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن ۲. غسل کردن ۳. حلال کردن ۴. ختنه کردن ۵. گناهزدایی کردن

۱. گه، غایط، مدفوع ۲. سرگین ۳. پلیدی، فضولات، نجاست