معنی نثر | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. نوشته ۲. پراکنده ≠ شعر، نظم

عون، کمک، مدد، نصرت، یاری

۱. آتش، آذر ۲. جهنم، دوزخ ۳. انار، رمان ≠ آب، ماء

آشفته، بدبخت، بدحال، دلگیر، دلواپس، مشوش، مشوش، مضطرب، مضطرب، ناآرام ≠ آرام، راحت

آزردگی، اضطراب، بیقراری، تشویش، رنجش، سرآسیمگی، عذاب ≠ راحتی

ترانه، چامه، چکامه، رباعی، غزل، قصیده، کلاممخیل، نظم ≠ نثر

۱. پراکنده، متفرق ۲. نثر ۳. شببو ≠ منظوم

۱. آراستگی، آراستگی، انتظام، انضباط، ترتیب، تنظیم، سازماندهی، سامان، قاعده، قانون، نسق، نظام ۲. شعر ≠ نثر

آزاردهی، ناراحتسازی

۱. ناراحت کردن، مغموم کردن، اندوهگین کردن ۲. تحت تاثیر قرار دادن