معنی نبضان | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

پزشک، حکیم، طبیب، نبضگیر

ناسنجیده، نسنجیده ≠ سنجیده

حکیم، دکتر، طبیب، نبضشناس، نبضگیر

۱. نااندیشیده، نیندیشیده ۲. آنی، بلادرنگ، بلافاصله، فوراً، فیالفور، بیدرنگ، سر ضرب، فوری، بدون تاخیر

۱. اغراق کردن، مبالغه کردن ۲. زود قضاوت کردن ۳. نااندیشیده سخن گفتن

غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده ≠ سنجیده، معقول

۱. کمپشت، کمحجم ≠ انبوه، پرحجم، پرپشت ۲. اندک، کم ≠ زیاد ۳. پراکنده ۴. رقیق ≠ غلیظ ۵. نازک، لطیف ≠ کلفت، خشن ۶. ناانبوه ≠ انبوه