ماسیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، منجمدشدن ۲. خشک شدن ۳. لخته شدن ۴. نفعداشتن، بهره بردن، عاید شدن ۵. مثمر واقعشدن، نتیجه دادن، به ثمر رسیدن، تحقق یافتن ۶. قد دادن، رسیدن ۷. ناگفته ماند
بیدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. ناخفته، ساهر ۲. آگاه، متنبه، متوجه، هشیار، هوشیار ۳. متیقظ ۴. عارف، واقف ≠ خفته، غافل
بتولفرهنگ مترادف و متضاد۱. باکره، بکر، عذرا، ناسفته ≠ بیوه ۲. پارسا، پاکدامن ≠ ناپارسا ۳. از دنیا بریده
هوشیارفرهنگ مترادف و متضادآگاه، بافراست، باهوش، باهوش، باهوش، بخرد، بیدار، بیداردل، تندذهن، تیزطبع، تیزهوش، خردمند، دوراندیش، زیرک، عاقل، فهیم، متفطن، متنبه، ناخفته، نبیه، هوشمند ≠ غافل