ناتوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحال، بیزور، درمانده، رنجور، زبون، سست، ضعیف، عاجز، علیل، کمزور، مریض، نحیف، نزار ۲. عنین ۳. فرسوده، قاصر، کاهل، کمجثه ≠ توانمند
ناتوانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحالی، درماندگی، رخوت، سستی، ضعف، عجز، کمزوری، نازورمندی ۲. عنن ≠ توانمندی
ناجوانمردفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدجنس، بدذات ۲. بیحمیت، بیمروت، دونهمت ۳. سفله، فرومایه، ناکس ۴. بخیل، لئیم، ممسک ≠ جوانمرد