معنی نامی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. بنام، سرشناس، شناسا، مشهور، معروف، نامور ۲. روینده، گیاه، نبات ≠ گمنام

بداختر، شوم، ناخجسته، نافرخنده، نحس ≠ میمون

رستنی، روینده، گیاه، نامی، نبات ≠ جماد

آیسمحروم، دلزده، دلسرد، مایوس، محروم، نومید، وازده ≠ امیدوار متوقع منتظر

بدبختی، بیبهرگی، بینصیبی، حرمان، دلسردی، ناکامی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ امیدواری رجا

اعمی، بیچشم، روشندل، ضریر، کور ≠ بینا

رستنی، روینده، گیاه، نامی، نبات ≠ جماد

نامیدن، اسم گذاشتن

تکلیف، نامیلخواهی، گردنباری، مجبورسازی، واداشتگی

۱. نامیدهشده، نامگذاریشده، مسمی ۲. نوعیغذا

بدیمن، نامیمون، نامبارک، بدشگون، ناخجسته، شوم، نحس، میشوم، منحوس ≠ مبارک، خوشیمن، مبارک، همایون