ناجورفرهنگ مترادف و متضادآشفته، بیتناسب، بیقواره، ضد، مخالف، مختلف، ناباب، نابرابر، ناجنس، نادرست، ناسازگار، نامرتب، نامناسب، ناهماهنگ، ناهمتا، ناهمجور، ناهمساز، ناهمسان، ناهمگون، نایکس
دهقانفرهنگ مترادف و متضاد۱. برزگر، حارث، دهگان، روستایی، زارع، زراعتپیشه، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر، ناطور ۲. ایرانی ۳. مورخ ≠ ارباب، مالک