معنی ناشناس | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

بیگانه، ذهول، غریبه، غریب، گمنام، مجهول، ناآشنا، ناشناخته، نکره ≠ آشنا

۱. گمنام ۲. مجهول ۳. بیاطلاع، نادان ≠ شناسا

غریب، گمنام، مجهول، مجهولالهویه، ناشناس، نامعلوم ≠ شناخته

۱. بیجا، بیتناسب، بیمورد، نابجا، نابهنگام، ناجور، ناسازگارنامتناسب، نامعقول، ناهمسان، ناهمگون ۲. بیکفایت، ناشایست، نالایق ≠ بجا، مناسب

موزیک، موسیقی

بیاعتبار، بیثبات، سست، متزلزل، نارسا، نامتمکن، نامحکم، نامعول ≠ استوار

ناشناخته، ناشناس، مجهولالهویه

۱. ناشناس ۲. نتراشیده، نخراشیده ۳. بیادب، رکیک

۱. ناشناخته، ناشناس ۲. غفلت، فراموشی، نسیان

اجنبی، خارجی، غریب، غریبه، غیر، متنکر، ناآشنا، ناشناس، نامحرم ≠ آشنا، خودی، محرم

۱. گمنام، بینام، ناشناس، بینامونشان ۲. پست، فرومایه ≠ سرشناس