معنی نارنجی | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. غیرعقلایی، غیرمنطقی، کورکورانه ۲. مهمل، ناساز، نامربوط، نامعقول ≠ سنجیده

۱. بیعفت، بیناموس، ناپاک ۲. بداصل، بدنژاد، بیپدر ۳. رذل، رذیل، فرومایه ≠ شریف، نجیب

۱. بیعصمتی، بیعفتی، ناپاکی ۲. دنائت، رذالت، فرومایگی، ناکسی ≠ شرافت، نجابت

ناسنجیده، نسنجیده ≠ سنجیده

بزرگوارانه، نجیبانه ≠ نانجیبانه

علیالعمیاء، ناسنجیده، نسنجیده ≠ حسابشده

بداصل، بدگوهر، نانجیب ≠ نژاده، اصیل، نجیب

۱. شکوفهزار، نارنجزار ۲. بتخانه، بتستان، بتکده، فغستان ۳. آتشکده