نبهرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلب، نارایج، ناروا، ناسره ۲. بیمقدار، پست، دونمایه، زبون، فرومایه ۳. ناگهان
معمول داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. انجام دادن، اجرا کردن ۲. متداول ساختن، باب کردن، رایج کردن ≠ از رواج انداختن، نارایج کردن