ناحیهفرهنگ مترادف و متضادارض، بخش، خطه، سرحد، سرزمین، شهر، قلمرو، کران، کرانه، کشور، منطقه، ناحیت، نقطه
لئیمفرهنگ مترادف و متضادبخیل، پست، پستفطرت، خسیس، دنی، رذل، فرومایه، گدا، گدامنش، ممسک، نادیده، ناکس، نخور ≠ کریم
چشمپوشی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغماض کردن، صرفنظر کردن، نادیدهگرفتن، نادیده انگاشتن، غمض عین کردن ۲. گذشت کردن
چشم پوشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغماض کردن، نادیده گرفتن، صرفنظر کردن، گذشت کردن، چشمپوشی کردن ۲. گذشتن، رها کردن
غیبفرهنگ مترادف و متضادپنهان، پنهانشدگی، پوشیده، راز، سر، مخفی، مستور، ناپدید، نادیده، نامرئی، نهان، نهانشدگی ≠ فاش
بدیعفرهنگ مترادف و متضادابتکاری، بکر، بیسابقه، تازه، خوب، خوش، طرفه، عجیب، نادره، نادیده، نو، نوظهور، نیکو ≠ کهنه