خدمتگزار، خدمتگزارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بنده، پیشکار، خادم، خدمتکار، نوکر ≠ ارباب، مخدوم ۲. کارمند، مستخدم دولت ۳. چاکر ۴. پرستار، تیمارگر ۵. کسی که خدمت میکند
فانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. تباهیپذیر، زوالپذیر، معدوم، میرا، میرنده، هالک ۲. بیثبات، زودگذر، ناپایدار ≠ ابدی، باقی، جاوید