41 مدخل
مک زدن
۱. ماشین ۲. کارخانه
خرابات، خمخانه، رسومات، شرابخانه، میخانه
۱. کاربیحاصل کردن ۲. انتظار بیهوده کشیدن ۳. وقت به بطالت گذراندن
لاغر، رنجور، باریک
مکزدن، مکیدن، مک زدنی
۱. شرابخانه، میخانه، میکده ۲. عشرتکده ۳. خرابهها، ویرانهها
۱. شرابخانه، میخانه، میکده ۲. خمکده، خمستان، شرابکده ۳. رسومات
۱. حقوق، عوارض ۲. خمخانه، میخانه، میکده
خرابات، خمخانه، رسومات، شرابکده، میخانه، میکده