مکدرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزرده، آزردهخاطر، دلتنگ، دلگیر، رنجیده، غمگین، غمین، مچاله، ملول ۲. تیره، تار، کدر
مکدر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنگدل شدن، غمین شدن، دلگیر شدن، غمگینشدن ۲. آزردن، آزرده شدن، ناراحت شدن، آزردهخاطر شدن ≠ محفوظ شدن، مشعوفشدن
مکدر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن ۲. آزردن، آزردهخاطر کردن ≠ محفوظ ساختن، مشعوف کردن ۳. تیره کردن، کدر کردن
مادرفرهنگ مترادف و متضاد۱. ام، مام، مامان، ننه، والده ≠ پدر، اب، ابوی ۲. اصل، ریشه ۳. باعث ۴. اصل، منشا، جرثومه
آزردهفرهنگ مترادف و متضادافسرده، اندوهگین، دلتنگ، دلگیر، رنجیده، غمگین، غمناک، مجروح، مکدر، ملول، نژند ≠ شاد
تفتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تافته، داغ، سوزان، گداخته ۲. تبدار ۳. آزرده، مکدر، ملول ۴. برافروخته ۵. تار عنکبوت، پرده عنکبوت